رهگیری، شنود، جلوگیری، مانع شدن، حائل شدن، قطع کردن
The interception of enemy communications provided crucial intelligence to the military.
رهگیری ارتباطات دشمن اطلاعات بسیار مهمی را در اختیار ارتش قرار داد.
The interception of sensitive data on the network raised security concerns.
شنود دادههای حساس در شبکه باعث ایجاد نگرانیهای امنیتی شد.
ورزش توپگیری، قطع توپ، مهار (توپ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The interception of the pass by the goalkeeper prevented a certain goal.
مهار پاس توسط دروازهبان مانع از رسیدن به گل مشخصی شد.
The interception of the football by the defender changed the course of the game.
قطع توپ توسط مدافع، روند بازی را تغییر داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interception» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interception