با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Intercession

ˌɪnt̬ərˈseʃn ˌɪntəˈseʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    میانجی‌گری، پایمردی، شفاعت، وساطت، پادرمیانی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد intercession

  1. noun mediation
    Synonyms: petition, prayer, appeal, intervention, request

ارجاع به لغت intercession

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intercession» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intercession

لغات نزدیک intercession

پیشنهاد بهبود معانی