فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Job Description

ˈdʒɑːb dɪˌskrɪpʃn ˈdʒɒb dɪˌskrɪpʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable

شرح موقعیت شغلی، شرح وظایف شغلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She reviewed the job description before applying for the position.

او قبل‌از ثبت درخواست برای این موقعیت، شرح موقعیت شغلی را بررسی کرد.

The job description stated that applicants must have a minimum of three years of experience.

شرح موقعیت شغلی قید کرده بود که متقاضیان باید حداقل سه سال تجربه داشته باشند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The job description clearly outlines the required qualifications.

شرح وظایف شغلی به‌روشنی ویژگی‌های مورد‌نیاز را مشخص می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد job description

  1. noun a list of the responsibilities that you have and the duties that you are expected to perform in your work

ارجاع به لغت job description

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «job description» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/job-description

لغات نزدیک job description

پیشنهاد بهبود معانی