جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی
Jump-start
ˈdʒəmpˌstɑːrt
ˈdʒəmpˌstɑːt
آخرین بهروزرسانی:
۲ دی ۱۴۰۱
Verb - transitive
Noun
(اتومبیل: روشن کردن اتومبیلی که باطری آن خراب است از راه وصل کردن باطری اتومبیل دیگر به آن) استارت زدن، پراندن موتور، (اتومبیل را) با هل دادن یا در سرازیری انداختن روشن کردن
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک jump-start
-
jump up
-
jump-cut
- jump-start
-
jumped-up
-
jumper
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری