مرتب پرسیدن، مدام سوال کردن، دستبردار نبودن (در سوال)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He kept asking me about it, even though I told him I didn't know.
او مرتباً در مورد آن از من میپرسید، حتی اگرچه به او گفتم که نمیدانم.
Don't keep asking the same question. I've already answered.
مدام یک سوال را نپرس. من قبلاً جواب دادهام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «keep asking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keep-asking