با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Landfill

ˈlændfɪl ˈlændfɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    landfilled
  • شکل سوم:

    landfilled
  • سوم‌شخص مفرد:

    landfills
  • وجه وصفی حال:

    landfilling
  • شکل جمع:

    landfills

معنی‌ها

noun
دفن زباله و آشغال در زیر خاک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
محل خاک کردن زباله
noun
آشغال دفن‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد landfill

  1. noun dump
    Synonyms: ash heap, depot, disposal area, dumping ground, garbage lot, hazardous waste dump, junk pile, junkyard, recycling station, refuse heap, rubbish pile, toxic waste site, transfer station

ارجاع به لغت landfill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «landfill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/landfill

لغات نزدیک landfill

پیشنهاد بهبود معانی