گذشتهی ساده:
landfilledشکل سوم:
landfilledسومشخص مفرد:
landfillsوجه وصفی حال:
landfillingشکل جمع:
landfillsهمچنین در معنای اول میتوان از landfill site بهجای landfill استفاده کرد.
خاکچال، محل دفن زباله
The landfill was filled to capacity after the holiday season.
پساز فصل تعطیلات، ظرفیت خاکچال تکمیل شد.
Trash from the festival was transported directly to the landfill.
زبالههای جشنواره مستقیماً به محل دفن زباله منتقل میشد.
فرایند دفن زباله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city is running out of space in the landfill.
زمان فرایند دفن زبالهی شهر رو به اتمام است.
Proper waste management can reduce the reliance on landfill.
مدیریت صحیح پسماند میتواند تکیه به فرایند دفن زباله را کاهش دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «landfill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/landfill