امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Life Expectancy

    ˈlaɪfɪkˈspektənsi laɪfɪkˈspektənsi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun singular countable uncountable
    امید به زندگی، طول عمر، عمر متوسط

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Life expectancy has increased significantly over the past century.
    - امید به زندگی در قرن گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
    - Many factors can influence life expectancy in different regions.
    - عوامل زیادی می‌توانند بر عمر متوسط در مناطق مختلف تأثیر بگذارند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد life expectancy

    1. noun period of a being's existence
      Synonyms: all one's natural life, expectation of life, life cycle, life's duration, life span, lifetime, longevity, period of existence

    ارجاع به لغت life expectancy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «life expectancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/life-expectancy

    لغات نزدیک life expectancy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند