گذشتهی ساده:
loftedشکل سوم:
loftedسومشخص مفرد:
loftsوجه وصفی حال:
loftingشکل جمع:
loftsاتاق زیرشیروانی، اتاق نزدیک سقف، کبوترخانه، آسمان، فراز، سقف، بلند کردن، در زیر شیروانی قراردادن، توپ هوایی زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They found his body in a loft.
جسدش را در اتاق زیر شیروانی پیدا کردند.
We store the hay in the loft.
ما کاه را در اتاق بالای طویله انبار میکنیم.
hayloft
انبار کاه (زیر سقف طویله)
the choir loft in a church
لژ ویژهی همسرایان در کلیسا
The ball didn't have enough of a loft.
گوی به اندازهی کافی قوس نداشت.
We lofted the rest of the hay.
بقیهی کاه را در اتاق بالای طویله انبار کردیم.
He lofted the basketball over the heads of the defenders and in through the hoop.
توپ بسکتبال را از بالای سر مدافعان درون حلقه انداخت.
He was lofted to a new job.
(مجازی) او را به شغل تازهای ارتقا دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loft» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loft