با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Loft

lɒːft lɒft
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lofted
  • شکل سوم:

    lofted
  • سوم شخص مفرد:

    lofts
  • وجه وصفی حال:

    lofting
  • شکل جمع:

    lofts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive countable C2
    اتاق زیرشیروانی، اتاق نزدیک سقف، کبوترخانه، آسمان، فراز، سقف، بلند کردن، در زیر شیروانی قراردادن، توپ هوایی زدن
    • - They found his body in a loft.
    • - جسدش را در اتاق زیر شیروانی پیدا کردند.
    • - We store the hay in the loft.
    • - ما کاه را در اتاق بالای طویله انبار می‌کنیم.
    • - hayloft
    • - انبار کاه (زیر سقف طویله)
    • - the choir loft in a church
    • - لژ ویژه‌ی هم‌سرایان در کلیسا
    • - The ball didn't have enough of a loft.
    • - گوی به اندازه‌ی کافی قوس نداشت.
    • - We lofted the rest of the hay.
    • - بقیه‌ی کاه را در اتاق بالای طویله انبار کردیم.
    • - He lofted the basketball over the heads of the defenders and in through the hoop.
    • - توپ بسکتبال را از بالای سر مدافعان درون حلقه انداخت.
    • - He was lofted to a new job.
    • - (مجازی) او را به شغل تازه‌ای ارتقا دادند.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد loft

  1. noun room on upper floor
    Synonyms: apartment, attic, dormer, garret, storage, studio

ارجاع به لغت loft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loft

لغات نزدیک loft

پیشنهاد بهبود معانی