فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Logging

ˈlɑːɡɪŋ ˈlɒɡɪŋ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

درخت‌بری، قطع درختان، الوارسازی

The noise of the logging equipment echoed through the forest.

صدای تجهیزات قطع درختان در جنگل پیچید.

The logging company hired a team of skilled workers to fell the trees.

شرکت الوارسازی گروهی از کارگران ماهر را برای قطع کردن درختان استخدام کرد.

noun uncountable

کامپیوتر رخدادنگاری (عمل نگهداری رخدادها)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The logging feature in the application allowed users to track their activity and view a history of actions taken.

ویژگی رخدادنگاری در این برنامه به کاربران این امکان را می‌دهد تا فعالیت‌های خود را پیگیری کرده و تاریخچه‌ی اقدامات انجام‌شده را مشاهده کنند.

The developer reviewed the logging files to identify the cause of the error that occurred during the software update.

توسعه‌دهنده فایل‌های رخدادنگاری را بررسی کرد تا علت خطای رخ‌داده در حین به‌روزرسانی نرم‌افزار را شناسایی کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد logging

  1. noun
    Synonyms:
    woodcutting felling trees woodchopping cutting-off lumberjacking

ارجاع به لغت logging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «logging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/logging

لغات نزدیک logging

پیشنهاد بهبود معانی