فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lorry

ˈlɔːri ˈlɒri

شکل جمع:

lorries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

کامیون، ماشین باری، واگن باری (واگن مسطح و بی‌دیواره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His bicycle collided with a lorry.

دوچرخه‌اش با یک کامیون برخورد کرد.

The lorry had shed its load.

کامیون بارش را خالی کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lorry

  1. noun a large truck designed to carry heavy loads; usually without sides
    Synonyms:
    camion

ارجاع به لغت lorry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lorry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lorry

لغات نزدیک lorry

پیشنهاد بهبود معانی