با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lorry

ˈlɔːri ˈlɒri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lorries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A2
    کامیون، ماشین باری، واگن باری (واگن مسطح و بی‌دیواره)
    • - His bicycle collided with a lorry.
    • - دوچرخه‌اش با یک کامیون برخورد کرد.
    • - The lorry had shed its load.
    • - کامیون بارش را خالی کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lorry

  1. noun A large truck designed to carry heavy loads; usually without sides
    Synonyms: camion

ارجاع به لغت lorry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lorry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lorry

لغات نزدیک lorry

پیشنهاد بهبود معانی