فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Markup

ˈmɑːrkʌp ˈmɑːk.ʌp

شکل جمع:

markups

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اضافه‌بها، قیمت‌افزایی، حاشیه‌ی سود، بالا کشیدن قیمت (مبلغ اضافه شده بر قیمت به‌عنوان سود فروش کالا)

The markup on electronics can be significantly higher than on clothing.

حاشیه‌ی سود لوازم الکترونیکی می‌تواند به‌طور قابل توجهی بیشتر از پوشاک باشد.

A high markup doesn't always guarantee higher profits.

قیمت‌افزایی بالا، همیشه سود بیشتر را تضمین نمی‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a markup of two dollars a pair

یک اضافه‌بهای دودلاری برای هر جفت

noun countable

انگلیسی آمریکایی جلسه‌ی تهیه‌ی متن نهایی لایحه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Several amendments were proposed during the markup.

درطول جلسه، چندین اصلاحیه پیشنهاد شد.

The final version of the bill was determined after the markup.

نسخه‌ی نهایی لایحه پس‌از جلسه تعیین شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد markup

  1. noun growth
    Synonyms:
    raise margin gross-profit

ارجاع به لغت markup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «markup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/markup

لغات نزدیک markup

پیشنهاد بهبود معانی