گذشتهی ساده:
masonedشکل سوم:
masonedسومشخص مفرد:
masonsوجه وصفی حال:
masoningشکل جمع:
masonsکسبوکار سنگکار، سنگبر، بنای سنگتراش
I hired a mason to repair the stone steps in my garden.
برای تعمیر پلههای سنگی باغم یک بنای سنگتراش گرفتم.
My cousin is training to become a skilled mason.
پسرعموی من درحال آموزش برای تبدیل شدن به یک سنگکار ماهر است.
انگلیسی آمریکایی کسبوکار آجرکار، بنا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The mason carefully laid each brick in the wall.
بنا هر آجر را بادقت روی دیوار گذاشت.
The mason used a trowel to spread the mortar.
بنا برای پخش ملات از ماله استفاده کرد.
فراماسون، فراماسونر (عضوی از انجمنی مخفی برای مردان که همهی اعضا به یکدیگر کمک میکنند.)
My grandfather was a proud member of the Masons.
پدربزرگ من یکیاز اعضای متکبر فراماسونها بود.
The Mason wore the traditional vesture during the ceremony.
فراماسون در این مراسم لباس سنتی به تن کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mason» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mason