فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Minor Incident

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

حادثه جزئی، اتفاق کوچک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

There was a minor incident at the factory, but no one was hurt.

یک حادثه جزئی در کارخانه رخ داد، اما کسی آسیب ندید.

It was just a minor incident; don't worry about it.

این فقط یک اتفاق کوچک بود؛ نگرانش نباش.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت minor incident

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «minor incident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minor-incident

لغات نزدیک minor incident

پیشنهاد بهبود معانی