فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Misattribute

گذشته‌ی ساده:

misattributed

شکل سوم:

misattributed

سوم‌شخص مفرد:

misattributes

وجه وصفی حال:

misattributing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

به‌اشتباه نسبت دادن، به‌صورت نادرست نسبت دادن، به‌غلط نسبت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He misattributed his failure to external factors instead of taking responsibility for his actions.

به‌جای پذیرش مسئولیت اعمالش، او شکست خود را به‌غلط به عوامل بیرونی نسبت داد.

The success of the project was misattributed to one person, when it was a team effort.

موفقیت پروژه به‌اشتباه به یک نفر نسبت داده شد، درحالی‌که این موفقیت نتیجه‌ی تلاش گروهی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misattribute

  1. verb to incorrectly assign or attribute something, such as an idea, action, or result, to the wrong person, cause, or source

ارجاع به لغت misattribute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misattribute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misattribute

لغات نزدیک misattribute

پیشنهاد بهبود معانی