به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ms

mɪz / / məz mɪz / / məz mɪz / / məz mɪz / / məz mɪz / / məz mɪz / / məz mɪz / / məz
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در معنای دوم در انگلیسی بریتانیایی: Ms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • abbreviation A2
    (millisecond) میلی‌ثانیه (واحدی از زمان و برابر با یک‌هزارم ثانیه)
    • - The delay between the audio and video was only a few ms.
    • - تأخیر بین صدا و تصویر تنها چند میلی‌ثانیه بود.
    • - The computer responded in just a few ms, indicating its impressive processing speed.
    • - این رایانه تنها در عرض چند میلی‌ثانیه پاسخ داد که نشان‌دهنده‌ی سرعت پردازشی چشمگیر آن است.
  • noun
    خانم (عنوانی که پیش از نام زنان می‌آید و نشان‌دهنده‌ی شوهردار بودن یا نبودن آن‌ها نیست) (.Ms)
    • - Ms Wood
    • - خانم وود
    • - Ms. Gloria Steinem
    • - خانم گلوریا استاینم
  • abbreviation
    موسیقی (ایتالیایی) (mano sinistra) دست چپ
    • - The guitarist strummed the chords with his MS.
    • - این گیتاریست با دست چپ خود آکوردها را می‌نواخت.
    • - The piano teacher noticed that my ms was stronger than my right hand.
    • - معلم پیانو متوجه شد که دست چپ من از دست راستم قوی‌تر است.
  • abbreviation
    (manuscript) نسخه‌ی خطی
    • - ancient ms
    • - نسخه‌ی خطی باستانی
    • - valuable medieval mss
    • - نسخه‌های خطی ارزشمند قرون وسطایی
  • abbreviation
    (master of science) کارشناسی ارشد در علوم پزشکی و کشاورزی و علوم پایه
    • - MS in Statistics
    • - کارشناسی‌ارشد آمار
    • - Mary received her SM in engineering from MIT.
    • - مری مدرک کارشناسی‌ارشد مهندسی خود را از دانشگاه MIT دریافت کرد.
  • abbreviation
    (military science) علوم نظامی
    • - A master of science in MS can open up many career opportunities in the defense sector.
    • - مدرک کارشناسی‌ارشد در رشته‌ی علوم نظامی می‌تواند فرصت های شغلی بسیاری را در بخش دفاعی فراهم کند.
    • - MS is the study of the principles, practices, and technology of warfare.
    • - علم نظامی مطالعه‌ی اصول، شیوه‌ها و فناوری جنگ است.
  • abbreviation
    (Mississippi) میسیسیپی (=می‌سی‌سی‌پی) (از ایالت‌های جنوبی آمریکا و رودخانه‌ای به همین نام)
    • - The state of MS has a rich history and culture.
    • - ایالت میسیسیپی تاریخ و فرهنگی غنی دارد.
    • - The MS River is a significant waterway in the United States.
    • - رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی آبراه مهمی در ایالات متحده است.
  • abbreviation
    (motor ship) ناوموتوری
    • - the MS Queen Elizabeth
    • - ناوموتوری ملکه الیزابت
    • - the MS Costa Concordia
    • - ناوموتوری کاستا کنکوردیا
  • abbreviation
    پزشکی (multiple sclerosis) ام‌اس، تصلب پراکنده
    • - MS is a chronic autoimmune disease that affects the central nervous system.
    • - ام‌اس یک بیماری خودایمنی مزمن است که سیستم عصبی مرکزی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.
    • - The symptoms of MS can vary greatly from person to person.
    • - علائم تصلب پراکنده می‌تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ms

  1. noun A form of address for a woman
    Synonyms: ms, manuscript
  2. noun A chronic progressive nervous disorder involving loss of myelin sheath around certain nerve fibers
    Synonyms: multiple-sclerosis, disseminated sclerosis, disseminated multiple sclerosis
  3. noun A state in the Deep South on the gulf of Mexico; one of the Confederate States during the American Civil War
    Synonyms: mississippi, magnolia-state
  4. noun A master's degree in science
    Synonyms: master-of-science, sm, msc

ارجاع به لغت ms

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ms» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ms

لغات نزدیک ms

پیشنهاد بهبود معانی