آخرین به‌روزرسانی:

Mummification

ˌmʌməfəˈkeɪʃn ˌmʌmɪfɪˈkeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

مومیایی‌سازی، مومیایی کردن (فرایند نگهداری و حفظ جسد انسان یا حیوانات در حالت مومیایی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The process of mummification was incredibly detailed and took a long time to complete.

فرایند مومیایی کردن بسیار دقیق بود و برای تکمیل آن زمان زیادی صرف می‌شد.

Scientists study different methods of mummification to understand ancient cultures.

دانشمندان برای درک فرهنگ‌های باستانی، روش‌های مختلف مومیایی‌سازی را مطالعه می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mummification

  1. noun the process of preserving a dead body to prevent decay, often by drying and using chemicals
    Synonyms:
    dry gangrene cold gangrene mummification necrosis

ارجاع به لغت mummification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mummification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mummification

لغات نزدیک mummification

پیشنهاد بهبود معانی