آخرین به‌روزرسانی:

Mummified

American: ˈməməˌfaɪd British: ˈmʌmɪfaɪd

سوم‌شخص مفرد:

mummifies

وجه وصفی حال:

mummifying

معنی

adverb

مومیایی(شده)طب خشکیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mummified

  1. verb to make or become no longer fresh or shapely because of loss of moisture
    Synonyms:
    withered shrivelled wizened seared mortified

سوال‌های رایج mummified

وجه وصفی حال mummified چی میشه؟

وجه وصفی حال mummified در زبان انگلیسی mummifying است.

سوم‌شخص مفرد mummified چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد mummified در زبان انگلیسی mummifies است.

ارجاع به لغت mummified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mummified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mummified

لغات نزدیک mummified

پیشنهاد بهبود معانی