امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Newborn Baby

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
نوزاد تازه متولد شده link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The newborn baby slept soundly in its crib.
- نوزاد تازه متولد شده در گهواره‌اش به آرامی خوابیده بود.
- They were overjoyed with the arrival of their newborn baby.
- آنها از به دنیا آمدن نوزاد تازه متولد شده‌شان بسیار خوشحال بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت newborn baby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newborn baby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/newborn-baby

لغات نزدیک newborn baby

پیشنهاد بهبود معانی