فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Newborn Baby

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

نوزاد تازه متولد شده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The newborn baby slept soundly in its crib.

نوزاد تازه متولد شده در گهواره‌اش به آرامی خوابیده بود.

They were overjoyed with the arrival of their newborn baby.

آنها از به دنیا آمدن نوزاد تازه متولد شده‌شان بسیار خوشحال بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت newborn baby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newborn baby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/newborn-baby

لغات نزدیک newborn baby

پیشنهاد بهبود معانی