نوزاد تازه متولد شده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The newborn baby slept soundly in its crib.
نوزاد تازه متولد شده در گهوارهاش به آرامی خوابیده بود.
They were overjoyed with the arrival of their newborn baby.
آنها از به دنیا آمدن نوزاد تازه متولد شدهشان بسیار خوشحال بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «newborn baby» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/newborn-baby