انگلیسی بریتانیایی گران (چیز یا جا)
The restaurant they took me to was quite nobby; the prices on the menu were outrageous.
رستورانی که من را به آن بردند، بسیار گران بود. قیمتهای منو نامتعارف بود.
The car he drove was a nobby sports car, worth more than most people's houses.
ماشینی که او سوار شد، ماشین اسپرت گرانی بود که ارزش آن از خانههای بیشتر مردم بیشتر بود.
انگلیسی بریتانیایی مربوط به پولدارها، مربوط به کلهگندهها، مال پولدارها، مال کلهگندهها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a nobby crowd
جمعیت پولدارها
This woman spoke with a nobby accent.
این زن با لهجهی کلهگندهها صحبت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nobby» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nobby