با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Nobel

noʊˈbel nəʊˈbel
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جایزه‌ی نوبل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He won the Nobel Prize for his research.
- او برای تحقیقات خود برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شد.
- The Nobel Committee awarded her the Nobel Peace Prize for her humanitarian work.
- کمیسیون نوبل، جایزه‌ی صلح نوبل را به‌خاطر فعالیت‌های انسان دوستانه‌اش به او اعطا کرد.
آلفرد نوبل (مخترع سوئدی دینامیت و بانی جوایز نوبل)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nobel

  1. noun Swedish chemist remembered for his invention of dynamite and for the bequest that created the Nobel prizes (1833-1896)
    Synonyms: Alfred Nobel, alfred bernhard nobel

ارجاع به لغت nobel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nobel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nobel

لغات نزدیک nobel

پیشنهاد بهبود معانی