آخرین به‌روزرسانی:

Nonobjective

معنی و نمونه‌جمله

adjective

(وابسته به نقاشی و غیره که اشیا را آن طوری که هستند نشان نمی‌دهند) ناهست‌نما (nonrepresentational هم می‌گویند)، نابازنمودی، غیرعینی، غیرواقعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

nonobjective sculpture

تندیس‌گری غیرطبیعی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonobjective

  1. adjective not representing or imitating external reality or the objects of nature
    Synonyms:
    abstract subjective unconventional not traditional nonrepresentational nonfigurative free form revolutionary abstractionist

ارجاع به لغت nonobjective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonobjective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nonobjective

لغات نزدیک nonobjective

پیشنهاد بهبود معانی