ازروی فضولی، فضولانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He nosily rummaged through her sister's belongings without permission.
او ازروی فضولی و بدون اجازه در وسایل خواهرش کندوکاو کرد.
She nosily asked about her neighbor's financial situation.
او ازروی فضولی دربارهی وضعیت مالی همسایهاش سؤال پرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nosily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nosily