Nosily

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
ازروی فضولی، فضولانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He nosily rummaged through her sister's belongings without permission.
- او ازروی فضولی و بدون اجازه در وسایل خواهرش کندوکاو کرد.
- She nosily asked about her neighbor's financial situation.
- او ازروی فضولی درباره‌ی وضعیت مالی همسایه‌اش سؤال پرسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nosily

  1. adverb the act of being overly curious or inquisitive about other people's affairs, often to the point of being intrusive

ارجاع به لغت nosily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nosily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nosily

لغات نزدیک nosily

پیشنهاد بهبود معانی