فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nosing

American: ˈnoʊzɪŋ British: ˈnəʊzɪŋ

گذشته‌ی ساده:

nosed

شکل سوم:

nosed

سوم‌شخص مفرد:

noses

معنی‌ها

noun

لبه‌ی پله (که به‌طور معمول قدری از بقیه‌ی آن جلو آمده‌تر است)

noun

تسمه یا نوارهی فلزی یا پلاستیکی (که با آن لبهی پله را میپوشانند تا از لغزش جلوگیری شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun

هر پیش آمدگی مانند لبهی پله

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nosing

  1. verb search or inquire in a meddlesome way
    Synonyms:
    searching investigating inspecting spying prying meddling snooping detecting sniffing smelling scenting poking intruding winding gifting billing conking muffling muzzling
  1. verb to perceive with the olfactory sense
    Synonyms:
    smelling sniffing scenting whiffing snuffing
  1. verb rub noses
    Synonyms:
    nuzzling

ارجاع به لغت nosing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nosing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nosing

لغات نزدیک nosing

پیشنهاد بهبود معانی