فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nucleate

ˈnuːklɪət ˈnjuːklɪət

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

زیست‌شناسی هسته‌دار، دارای هسته (در سلول)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

The scientist observed the nucleate cells under the microscope.

این دانشمند سلول‌های هسته‌دار را زیر میکروسکوپ مشاهده کرد.

nucleate cells

یاخته‌های هسته‌دار

نمونه‌جمله‌های بیشتر

In biology class, we learned how nucleate cells differ from prokaryotic cells.

در کلاس زیست‌شناسی، یاد گرفتیم که چگونه سلول‌های هسته‌دار با سلول‌های پروکاریوتی تفاوت دارند.

verb - intransitive verb - transitive

به‌شکل هسته شدن، تشکیل هسته دادن، جمع شدن، متمرکز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Those factories are compactly nucleated.

آن کارخانه‌ها (تنگ هم) در یک جا متمرکز شده‌اند.

The molecules nucleated together to form a stable nucleus.

مولکول ها با هم تشکیل هسته دادند و یک هسته‌ی پایدار را تشکیل دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nucleate

  1. adjective having a nucleus or occurring in the nucleus
    Synonyms:
    nucleated

ارجاع به لغت nucleate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nucleate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nucleate

لغات نزدیک nucleate

پیشنهاد بهبود معانی