فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

One-two (punch)

wʌnˈtuːˈpəntʃ wʌntuːpʌntʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (بوکس) دو مشت پشت سر هم، ضربه‌ی دوگانه، ضربه‌ای با دست چپ و به‌دنبالِ آن ضربه‌ای با دست راست
    • - The boxer's one-two punch was feared by his opponents in the ring.
    • - حریفانش از ضربه‌ی دوگانه‌ی آن بوکسور در رینگ می‌ترسیدند.
    • - The boxer put his opponent in a daze with a flurry of punches, then brought him down to the mat with the one-two punch.
    • - بوکسور حریفش را با مشت‌های متوالی گیج کرد و سپس او را با ضربه‌ی دوگانه از تشک خارج کرد.
  • noun
    دو یا چند رویداد یا اتفاق یا موضوعِ ناخوشایند که با هم اتفاق رخ می‌دهند، توالی دو یا چند رخداد منفی و بد پشت سر هم
    • - The arts center was defeated by a one-two punch: loss of funding and a steep hike in rents.
    • - این مرکز هنری با با دو رخداد ناخوشایند دست به گریبان شد. اولی از دست‌دادن بودجه و دومی افزایش شدید اجاره‌بها.
    • - Heart disease took a one-two punch.
    • - بیماری قلبی دو اتفاق ناخوشایند به‌دنبال داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد one-two (punch)

  1. noun one hit followed by another
    Synonyms: jab and cross, the old one-two, the one-two

ارجاع به لغت one-two (punch)

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «one-two (punch)» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/one-two-punch

لغات نزدیک one-two (punch)

پیشنهاد بهبود معانی