(بوکس) دو مشت پشت سر هم، ضربهی دوگانه، ضربهای با دست چپ و بهدنبالِ آن ضربهای با دست راست
The boxer's one-two punch was feared by his opponents in the ring.
حریفانش از ضربهی دوگانهی آن بوکسور در رینگ میترسیدند.
The boxer put his opponent in a daze with a flurry of punches, then brought him down to the mat with the one-two punch.
بوکسور حریفش را با مشتهای متوالی گیج کرد و سپس او را با ضربهی دوگانه از تشک خارج کرد.
دو یا چند رویداد یا اتفاق یا موضوعِ ناخوشایند که با هم اتفاق رخ میدهند، توالی دو یا چند رخداد منفی و بد پشت سر هم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The arts center was defeated by a one-two punch: loss of funding and a steep hike in rents.
این مرکز هنری با با دو رخداد ناخوشایند دست به گریبان شد. اولی از دستدادن بودجه و دومی افزایش شدید اجارهبها.
Heart disease took a one-two punch.
بیماری قلبی دو اتفاق ناخوشایند بهدنبال داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «one-two (punch)» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/one-two-punch