فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Online

ˈɑːnlaɪn ˈɒnlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb A2
    برخط، آنلاین
    • - I prefer online shopping over going to the store.
    • - خرید برخط را به فروشگاه رفتن ترجیح می‌دهم.
    • - I enjoy playing online games.
    • - از بازی‌های آنلاین لذت می‌برم.
    • - He studies online.
    • - برخط درس می‌خواهند.
    • - She prefers to chat online rather than talk on the phone.
    • - او ترجیح می‌دهد به جای صحبت با تلفن، به‌صورت آنلاین چت کند.
    • - My friend and I chat online every night.
    • - من و دوستم هر شب آنلاین چت می‌کنیم.
    • - I learned how to play guitar online.
    • - نواختن گیتار را به‌صورت برخط یاد گرفتم.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد online

  1. adjective Being in progress now
    Synonyms: on-line
  2. adjective On a regular route of a railroad or bus or airline system
    Synonyms: on-line
    Antonyms: off-line

ارجاع به لغت online

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «online» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/online

لغات نزدیک online

پیشنهاد بهبود معانی