آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Overword

ˈoʊvərˌwɜrd ˈəʊvəˌwɜːd

گذشته‌ی ساده:

overworded

شکل سوم:

overworded

سوم‌شخص مفرد:

overwords

وجه وصفی حال:

overwording

شکل جمع:

overwords

معنی overword | جمله با overword

noun countable

بند تکرارشونده، واژه یا عبارت تکراری

That haunting overword stayed with me long after the concert ended.

آن بند تکرارشونده‌ی تأثیرگذار، مدت‌ها پس‌از پایان کنسرت در ذهنم مانده بود.

The poet used the same overword to bind all the stanzas together.

شاعر از واژه‌ای تکرارشونده برای پیوند دادن تمام بندها استفاده کرد.

verb - transitive

با کلمات اضافه بیان کردن، پرگویی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She overworded the introduction, making it hard to focus on the main argument.

او مقدمه را با کلمات زیادی نوشته بود که باعث شد تمرکز بر استدلال اصلی سخت شود.

Many of the poems seem to come out overworded and lose their emotional power.

بسیاری از شعرها بیش از حد کلمه دارند و قدرت احساسی‌شان را از دست می‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت overword

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overword» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overword

لغات نزدیک overword

پیشنهاد بهبود معانی