معنی panoramic به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌpænəˈræmɪk ˌpænəˈræmɪk

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more panoramic
صفت عالی:
most panoramic

معنی

adjective

وسیع، چشم‌اندازدار، گسترنما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد panoramic

adjective sweeping

Synonyms:

all-around all-embracing all-encompassing all-inclusive bird’s-eye blanket broad complete comprehensive far-reaching full panned scenic wide-ranging

ارجاع به لغت panoramic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «panoramic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/panoramic

لغات نزدیک panoramic

- panoptic
- panorama
- panoramic
- panoramic view
- panpipe

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return