با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Parsi

ˈpɑːrsiː ˌpɑːˈsiː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل Parsee نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری Parsi رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    پارسی (زرتشتی ایرانی‌تبار ساکن هند)
    • - Parsis are a minority community in India with a rich cultural heritage.
    • - پارسیان جامعه‌ای اقلیت در هند با میراث فرهنگی غنی هستند.
    • - My friend is a Parsee and she celebrates Navroz with great enthusiasm every year.
    • - دوست من پارسی است و هر سال نوروز را با شوروشوق خاصی جشن می‌گیرد.
  • adjective
    پارسی (مربوط به پارسیان هند یا دین آن‌ها)
    • - a Parsi family
    • - خانواده‌ای پارسی
    • - The Parsee community is known for their unique customs and traditions.
    • - جامعه‌ی پارسی به آداب‌ورسوم و سنن منحصر‌به‌فرد خود معروف است.
  • noun
    پارسی (=زبان فارسی) (زیرگروه ایرانی شاخه‌ی هندوایرانی خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی)
    • - I speak Parsi.
    • - به زبان پارسی صحبت می‌کنم.
    • - Learning Parsee can be challenging, but it is a rewarding experience for those interested in Iranian culture.
    • - یادگیری پارسی می‌تواند دشوار و چالش‌برانگیز باشد اما برای کسانی که به فرهنگ ایرانی علاقه دارند، تجربه‌ای ارزشمند است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت Parsi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Parsi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parsi

لغات نزدیک Parsi

پیشنهاد بهبود معانی