گذشتهی ساده:
parsedشکل سوم:
parsedسومشخص مفرد:
parsesتجزیهوتحلیل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The parsing of the text revealed hidden meanings that were previously overlooked.
تجزیهوتحلیل متن معانی پنهانی را آشکار کرد که قبلاً نادیده گرفته شده بودند.
His parsing of the data led to groundbreaking conclusions in the research.
تجزیهوتحلیل او از دادهها منجر به نتیجهگیریهای پیشتاز در تحقیق شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parsing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parsing