امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Perpetrator

    ˈpɜːrpətreɪtər ˈpɜːpətreɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      perpetrators

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی آمریکایی و به‌صورت غیررسمی: perp

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    مجرم، خلاف‌کار، تبهکار، مرتکب، مقصر، گناهکار، خاطی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The perpetrator showed no remorse for their actions.
    - خلاف‌کار هیچ پشیمانی از اعمال خود نشان نداد.
    - The identity of the perpetrator remains unknown to this day.
    - هویت مجرم تا به امروز نامعلوم است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد perpetrator

    1. noun Someone who perpetrates wrongdoing
      Synonyms: culprit

    ارجاع به لغت perpetrator

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «perpetrator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perpetrator

    لغات نزدیک perpetrator

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند