عامیانه سوختهکنی کردن، وضعیت را بد کردن، وضعیت بد بیشتر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rain started pouring just as we lost the match, piling on the agony of our defeat.
درست زمانی که مسابقه را باختیم، باران شروع به باریدن کرد و عذاب شکست ما بیشتر شد.
The constant delays in the project were piling on the agony, making everyone question their commitment.
تأخیرهای مداوم در این پروژه وضعیت را بد کرد و همه را وادار میکرد تعهد خود را زیر سوال ببرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «piling on the agony» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/piling-on-the-agony