شکل جمع:
pit a patsتلپتلپ، تپتپ، تاپتاپ، تپش (ضربات تند و متوالی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The raindrops fell pit-a-pat on the window.
قطرات باران تلپتلپ روی پنجره میافتادند.
She could hear the pit-a-pat of footsteps behind her.
میتوانست تپتپ قدمهایی را پشت سرش بشنود.
His heart went pit-a-pat as he waited for the results.
وقتی منتظر نتایج بود، قلبش تاپتاپ میتپید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pit a pat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pit-a-pat