فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Plastering

ˈplæstərɪŋ ˈplɑːstərɪŋ

گذشته‌ی ساده:

plastered

شکل سوم:

plastered

سوم‌شخص مفرد:

plasters

معنی

noun

اندود، گچ‌کاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plastering

  1. verb coat with plaster
    Synonyms:
    coating covering pasting gluing adhering binding cementing smearing daubing dabbing smudging smirching bedaubing
  1. noun the application of plaster
    Synonyms:
    daubing

ارجاع به لغت plastering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plastering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plastering

لغات نزدیک plastering

پیشنهاد بهبود معانی