گذشتهی ساده:
played offشکل سوم:
played offسومشخص مفرد:
plays offوجه وصفی حال:
playing offشکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت اسم (noun): play-off
شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): play off
ورزش مسابقهی قهرمانی، بازی حذفی، بازی پلیآف
Injuries can greatly impact a team's chances in the playoff.
آسیبدیدگی میتواند تاثیر زیادی بر شانس یک تیم در مسابقهی قهرمانی داشته باشد.
The team celebrated their victory and secured a spot in the playoff.
این تیم پیروزی خود را جشن گرفت و به بازی حذفی صعود کرد.
در مقابل یکدیگر قرار دادن، به جان یکدیگر انداختن، موش دواندن، اختلاف ایجاد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She decided to play off her colleagues against each other to secure a promotion.
او تصمیم گرفت برای گرفتن ترفیع، همکارانش را به جان یکدیگر بیاندازد.
In his speech, he played off the optimism of the youth against the pessimism of the older generation.
او در سخنان خود خوشبینی جوانان را در برابر بدبینی نسل قدیمی در مقابل یکدیگر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «playoff» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/playoff