Presbyter

ˈprezbɪtər ˈprezbɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کشیش سرپرست کلیسا، شیخ کلیسا، شبان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presbyter

  1. noun One authorized to conduct Christian worship
    Synonyms: pastor, priest, clergyman

ارجاع به لغت presbyter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presbyter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presbyter

لغات نزدیک presbyter

پیشنهاد بهبود معانی