فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Protractor

proʊˈtræktər prəˈtræktə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ریاضی نقاله، زاویه‌سنج

A protractor is essential for drawing accurate angles in drafting.

نقاله برای ترسیم زوایای دقیق در نقشه‌کشی ضروری است.

He forgot to bring his protractor to class and had to borrow one.

او فراموش کرده بود که نقاله‌اش را به کلاس بیاورد و مجبور شد که یکی قرض بگیرد.

noun countable

کالبدشناسی عضله‌ی ممدده، عضله‌ی کشیده‌شده (عضله‌ای که روی اندام یا بخشی گسترش یافته است.)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The protractor helps extend the arm during the exercise.

عضله‌ی ممدده به کشش بازو در طول تمرین کمک می‌کند.

Athletes rely on the protractor to enhance their range of motion.

ورزش‌کاران برای افزایش دامنه‌ی حرکتی خود به عضله‌ی ممدده متکی‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت protractor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protractor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/protractor

لغات نزدیک protractor

پیشنهاد بهبود معانی