مطرح کردن یک استدلال، ارائه دادن یک بحث
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lawyer put forward a compelling argument for his client's innocence.
وکیل یک استدلال قانع کننده برای بی گناهی موکل خود ارائه داد.
She put forward an argument that the project should be funded.
او استدلالی را مطرح کرد که این پروژه باید تأمین مالی شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «put forward an argument» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put-forward-an-argument