آخرین به‌روزرسانی:

Qua

kwɑː kwɑː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

preposition formal

به‌عنوانِ، در مقامِ، در جایگاه، من‌حیثِ، به‌مثابه‌ی، به‌ماهو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Farbod spoke qua representative of the organization.

فربد به‌عنوان نماینده‌ی سازمان صحبت کرد.

He acted qua supervisor and made the final decision.

در مقام سرپرست عمل کرد و تصمیم نهایی را گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد qua

  1. preposition a Latin word that means "in the capacity of" or "as"

ارجاع به لغت qua

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «qua» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/qua

لغات نزدیک qua

پیشنهاد بهبود معانی