فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Quantitate

گذشته‌ی ساده:

quantitated

شکل سوم:

quantitated

سوم‌شخص مفرد:

quantitates

وجه وصفی حال:

quantitating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

مقدارسنجی کردن، کمیت‌سنجی کردن، چندی‌سنجی کردن، (مقدار چیزی را) اندازه‌گیری کردن، تخمین زدن

Researchers used advanced tools to quantitate gene expression levels.

پژوهشگران برای اندازه‌گیری سطح بیان ژن از ابزارهای پیشرفته‌ای استفاده کردند.

The test helps doctors quantitate the presence of the virus in the patient's body.

این آزمایش به پزشکان کمک می‌کند تا میزان وجود ویروس در بدن بیمار را مقدارسنجی کنند.

verb - transitive

به‌صورت کمی بیان کردن، به‌صورت عددی توصیف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

We need to quantitate the impact of climate change on crop yields.

باید تأثیر تغییرات اقلیمی بر بازده‌ی محصولات کشاورزی را به‌صورت عددی توصیف کنیم.

The study aimed to quantitate the correlation between screen time and sleep quality.

این مطالعه قصد داشت رابطه‌ی بین زمان استفاده از صفحه‌نمایش و کیفیت خواب را به‌صورت کمی بیان کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت quantitate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quantitate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quantitate

لغات نزدیک quantitate

پیشنهاد بهبود معانی