فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Quantitation

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

مقدارسنجی، کمیت‌سنجی، چندی‌سنجی، اندازه‌گیری، تخمین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Accurate quantitation of blood glucose levels helps in diabetes management.

کمیت‌سنجی دقیق سطوح گلوکز خون به مدیریت دیابت کمک می‌کند.

Mass spectrometry enables quantitation of small molecules in complex samples.

طیف‌سنجی جرمی امکان مقدارسنجی مولکول‌های کوچک در نمونه‌های پیچیده را فراهم می‌سازد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quantitation

  1. noun the process of measuring or expressing the quantity of something, especially in scientific or technical contexts.

ارجاع به لغت quantitation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quantitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quantitation

لغات نزدیک quantitation

پیشنهاد بهبود معانی