گذشتهی ساده:
quantifiedشکل سوم:
quantifiedسومشخص مفرد:
quantifiesوجه وصفی حال:
quantifyingکمیت را تعیین کردن، چندی بیان کردن، محدود کردن، سنجیدن، کمی کردن، عددی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to quantify customer satisfaction levels
سنجیدن میزان رضایت مشتریان
It is difficult to quantify the impact of climate change on wildlife populations.
تعیین کردن کمیت اثر تغییر اقلیم بر جمعیت حیات وحش دشوار است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quantify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quantify