ژنده، مندرس، کهنه، نخنما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The homeless man sat on the street corner, wearing a raggedy coat.
مرد بیخانمان که پالتویی کهنه پوشیده بود، در گوشهی خیابان نشست.
She wore a raggedy pair of shoes.
او یک جفت کفش کهنه پوشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «raggedy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/raggedy