فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Raspador

ræsˈpeɪdɔr ræsˈpɑːdɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

خراشنده (ابزاری ابتدایی برای خراش دادن الیاف سیسال)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

We relied on the raspador to separate the sisal fibers from the plant.

برای جدا کردن الیاف سیسال از گیاه به خراشنده تکیه کردیم.

The rusty raspador was no longer effective in decorticating the fiber.

خراشنده زنگ‌زده دیگر در پوسته‌زدایی کردن الیاف مؤثر نبود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت raspador

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raspador» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/raspador

لغات نزدیک raspador

پیشنهاد بهبود معانی