با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Raspador

ræsˈpeɪdɔr ræsˈpɑːdɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    خراشنده (ابزاری ابتدایی برای خراش دادن الیاف سیسال)
    • - We relied on the raspador to separate the sisal fibers from the plant.
    • - برای جدا کردن الیاف سیسال از گیاه به خراشنده تکیه کردیم.
    • - The rusty raspador was no longer effective in decorticating the fiber.
    • - خراشنده زنگ‌زده دیگر در پوسته‌زدایی کردن الیاف مؤثر نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت raspador

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raspador» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raspador

لغات نزدیک raspador

پیشنهاد بهبود معانی