آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Recliner

rɪˈklaɪnər rɪˈklaɪnə

معنی recliner

noun

برآسوده، لم داده، لمیده

noun

صندلی دارای پشتی متحرک، صندلی لمیدنی (reclining chair هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد recliner

  1. noun an armchair whose back can be lowered and foot can be raised to allow the sitter to recline in it
    Synonyms:
    lounger reclining chair

ارجاع به لغت recliner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recliner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recliner

لغات نزدیک recliner

پیشنهاد بهبود معانی