خاطرات را زنده کردن، یادآوری کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The old photographs rekindled memories of her childhood.
عکس های قدیمی خاطرات دوران کودکی او را زنده کرد.
Visiting his old school rekindled many happy memories.
بازدید از مدرسه قدیمی اش خاطرات خوش بسیاری را یادآوری کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rekindle memories» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rekindle-memories