Resonator

ˈrezneɪt̬ər ˈrezəneɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
تشدید‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
مشدد، اسباب ارتعاش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resonator

  1. noun A hollow chamber whose dimensions allow the resonant oscillation of electromagnetic or acoustic waves
    Synonyms: cavity-resonator, resonating-chamber
  2. noun An electrical circuit that combines capacitance and inductance in such a way that a periodic electric oscillation will reach maximum amplitude
    Synonyms: resonant circuit

ارجاع به لغت resonator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resonator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resonator

لغات نزدیک resonator

پیشنهاد بهبود معانی