با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Resurface

ˌriːˈsɜrːfɪs ˌriːˈsɜːfɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive verb - transitive
    دوباره به سطح (آب و غیره) آمدن، (دوباره) روآمدن، (مجازی) دوباره هویدا شدن، دوباره ظاهر شدن
    • - The submarine resurfaced.
    • - زیردریایی روی آب آمد.
    • - Old economic problems resurfaced.
    • - مسائل اقتصادی پیشین دوباره پدیدار شد.
  • verb - intransitive verb - transitive
    روکش تازه کردن، دوباره روکاری کردن، لایه‌ی جدید افزودن
    • - This asphalt needs to be resurfaced.
    • - این آسفالت نیاز به روکش تازه دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده resurface

ارجاع به لغت resurface

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resurface» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resurface

لغات نزدیک resurface

پیشنهاد بهبود معانی