جامه روحانی پوشیدن، روکش کردن، دوباره گماشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was revested as minister.
دوباره به مقام وزارت گماشته شد.
lands which were revested in the former owner
زمینهایی که به مالک پیشین پس داده شده است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «revest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revest