چشمها را در کاسه چرخاندن (بهویژه بهمنظور ابراز ناراحتی یا عصبانیت یا ناباوری و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I always roll my eyes when my friend tells the same story for the hundredth time.
همیشه وقتی دوستم برای صدمین بار یک داستان را تعریف میکند، چشمهایم را در کاسه میچرخانم.
My mom always rolls her eyes when I blast my music too loudly in the car.
وقتی موسیقیام را با صدای بلند در ماشین پخش میکنم، مادرم همیشه چشمهایش را در کاسه میچرخاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roll your eyes» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roll-your-eyes